1- گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
2 - سعی كنیم بیشتر بخندیم.3- تلاش كنیم كمتر گله كنیم.
4 - با تلفن كردن به یك دوست قدیمی، او را غافلگیر كنیم.
5 - گاهی هدیههایی كه گرفتهایم را بیرون بیاوریم و تماشا كنیم.
6 - بیشتردعا كنیم.
7- ...
1- گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
2 - سعی كنیم بیشتر بخندیم.
جهت سنجش هوش خود لطفا به ادامه
مطلب مراجعه کنید...
یک شرکت بزرگ قصد استخدام یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار کرد که فقط یک پرسش داشت :
" شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید.ازجلوی یک ایستگااه اتوبوس می گذرید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند :
یک پیرزن که درحال مرگ است.
یک پزشک که قبلا جان شما را نجات داده است
یک نفر که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید
شما تنها می توانید یکی از این سه نفر را انتخاب کنید. کدام را انتخاب خواهید کرد . . . ؟ دلیل خود را شرح دهید."
کمی فکر کنید....
ترم 3(ترم افسردگی):
الو مامان سلام.مریم منو ول کرد و گذاشت رفت! مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه .ای خدا بیا منو بکش راحتم کن.مامان من این زندگی رو نمی خوام.....
رفتم پمپ بنزین به یارو میگم ۴۰ تا بزن
میگه ۴۰ لیتر؟
پَـــ نَ پَــــ ۴۰ تا قاشق چای خوری
به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟
پَـــ نَ پَــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد
دوستم در یخچالو باز کرده,دیده هیچی توش نیس,میپرسه:واقعا خالیه!؟
پَــ نَ پَـــ هیدنشون کردیم که غریبه ها نبیننشون !!
دارم رو تردمیل میدووم یارو میگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟
پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم...!!
پریشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی میکردم،
پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!!
۲ ساعته از بیرون صدای قار قار میاد…داداشم میگه صدای کلاغه ؟
پــَ نَ پـــَ قناریه متال میخونه!
رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
پَــــ نَ پَــــ من میکروبم , اومدم خودمو معرفی کنم
یک پسر خوب امضاء گواهی نامه اش خشک نشده به رانندگی خانمها گیر نمیدهد
یه پسر خوب کمتر با این جمله مواجه میشود"مشتری گرامی دسترسی شما به این سایت مقدور نمی باشد"
یه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نمیره
یه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نمیکنه بزنه تو اتاقش
یه پسر خوب روزی چند بار به سازندگان یاهو مسنجر لعنت میفرسته
یه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متریِ هیچ خانمی نمیشینه
یه پسر خوب هیچ وقت پای تلفن از این کلمات استفاده نمیکنه:"ساعت چند" " کی میای" " کجا" "دیر نکنیh
یک پسر خوب زمانی که کسی میخواهد از عرض خیابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان عابر را نمیکند
یک پسر خوب زمانی که یک دختر خانم راننده می بیند ذوق زده نشده و در صدد عقده ای بازی بر نمی آید
یک پسر خوب که ژیان سوار میشود روی بنز همسایه با سوئیچ ماشین نقاشی نمیکشد
یک پسر خوب زمانی که تصادف میکند همانند قبائل زامبی وحشی بازی در نمی آورد
یک پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمایندگی از راهداری و شهرداری خیابانهای شهر را متر نمیکند
یک پسر خوب روزی 10بارهوس بردن نذری به دم در خانه همسایه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نمی کند
یک پسر خوب در اثر دیدن افراد غرب زده جو گیر نشده و لحاف کرسیه قرمز خال خال یشمی را به پیراهن تبدیل نکرده و سر زانو خود را جر نمیدهد
یک پسر خوب تنها برای رضای خدا و کاهش بار سنگین ترافیک و حمل و نقل درون شهری و برون شهری هر کجا که دختر خانم یا خانمی را در رده سنی 15 تا 25 سال دید سوار کرده و به مقصد می رساند
سلام. میدونم که دیگه از شب امتحان خیلی گذشته. ولی تو نت یه مطلبی رو پیدا کردم، دقیقا شرح حال خود ماست. خیلی جالبه. حتما بخونید:
شب – خوابـگاه دخــتـران – سکـانس اول:
(دخــتر «شبنم» نامی با چـند کتـاب در دسـتش وارد واحــد دوستش «لالـه» می شود و او را در حــال گریه می بیــنـد.)
شبنم:ِ وا!... خاک بـرسرم! چــرا داری مثــل ابـر بهـار گریـه می کـنی؟!
لالـه: خـدا منـو می کشـت این روزو نـمی دیدم. (همچـنان به گریـه ی خود ادامــه می دهـد.)
شبنم: بگـو ببـینم چی شـده؟
لالـه: چی می خواســتی بشـه؟ امروز نـتیجه ی امتـحان <آناتومی!!!> رو زدن تــو بُــرد. منــی که از 6 مـاه قبـلش کتابامـو خورده بــودم، مـنی که بـه امیـد 20 سر جلـسه ی امتحــان نشـسته بودم، دیــدم نمــره ام شـده 19!!!!!! ( بر شـدت گریه افزوده می شــود)
شبنم: (او را در آغــوش می کشـد) عزیـزم... گـریه نـکن. می فهـممت. درد بـزرگیــه! (بغـض شبنم نیز می ترکـد) بهتـره دیگـه غصه نخـوری و خودتـو برای امتحـان فـردا آمـاده کنـی. درس سخت و حجیــمیـه. می دونی کـه؟
لالـه: (اشک هایش را آرام آرام پـاک می کنـــد) آره. می دونـم! امـا من اونقــدر سـر ماجـرای امـروز دلم خـون بـود و فقط تونـستم 8 دور بخـونم! می فهـمی شبنم؟فقط 8 دور... (دوبـاره صـدای گریـه اش بلـند می شود) حالا چه جــوری سرمـو جلوی نـازی و دوستـاش بلـند کنـم؟!!
شبنم: عزیزم... دیگــه گریه نکن. من و شهــره هم فقط 7 - 8 دور تـونســتیم بخـونیم! ببـین! از بـس گریه کردی ریـمل چشمــای قشـنگ پاک شـد! گریـه نکن دیـگه. فکـر کردن به ایـن مســائل کـه می دونـم سخــته، فایده ای نـداره و مشــکلـی رو حـل نـمی کنـه.
لالـه: نـمی دونـم. چـرا چنـد روزیـه که مثـل قدیم دلـم به درس نـمیره. مثـلاً امـروز صبــح، ساعـت 5/7 بیـدار شـدم. باورت مـیشه؟!
(در همیــن حال، صـدای جیــغ و شیـون از واحـد مجـاور به گوش می رسـد. اسـترس عظیـمی وجـودِ شبنم و لالـه را در بر می گیــرد!دخـتری به نـام «فرشــته» با اضـطراب وارد اتـاق می شـود.)
هر ساله کمپانی های تولید قطعات و دستگاه توسط نهادهای بخصوص مورد بررسی قرار می گیرند تا از لحاظ فروش ، رشد و … رتبه بندی شوند . تولید کنندگان نیمه هادی نیز توسط شرکت iSuppli طبقه بندی شده و در پایان هر سال کاری توسط این موسسه معرفی می شوند . این لیست ۱۰ یا ۲۵ ردیفی تا حدود زیادی مشخص کننده قدرت و همه گیری تولیدات این قطعات در بازار را می باشد . در ادامه ۲۵ شرکت برتر سال ۲۰۱۰ معرفی می گردند. نکته قابل توجه در این لیست عدم موجود بودن بعضی از شرکتهای مطرح در ایران همچون اتمل است که بخوبی نمایانگر اقبال پائین بازاری محصولات این شرکت در دنیا است .
۱- شرکت اینتل: آمریکا – رشد : ۲۴٫۳ درصد
۲- سامسونگ الکترونیک : کره جنوبی – رشد : ۶۰٫۸ درصد
۳- توشیبا : ژاپن – رشد : ۲۶٫۸ درصد
۴- تگزاس اینسترومنت : آمریکا – رشد : ۳۴٫۱ درصد
۵- رنساس الکترونیک (ترکیب سه شرکت هیتاچی و میتسوبیشی و NEC) : ژاپن : رشد : ۱۲۹٫۸درصد
طی یک نظرسنجی از یک دانشجوی ورودی جدید و یک دانشجوی ترم آخری خواسته شد که با دیدن هر کدام از کلمات زیر ذهنیت و تصور خود را در مورد آن کلمه در یک جمله کوتاه بنویسند.
جمله اول مربوط به دانشجوی ورودی جدید و جمله دوم مربوظ به دانشجوی ترم آخری.
رییس دانشگاه
۱٫مردی فرهیخته و خوشتیپ
۲٫به دلیل اینکه در طی این چهار پنج سال یک بار هم ایشونو نتونستم ببینم،هیچ ذهنیتی ندارم.
یک وعده غذای سلف
۱٫بیف استراگانف با سس کچاپ با نوشیدنی خنک
۲٫چلو لاستیک به همراه افزودنی های غیر مجاز
کارت دانشجویی
۱٫کارت شناسایی و هویت دانشجو
۲٫تنها استفاده از این کارت گرفتن فیلم از ویدئو کلوب است
خوابگاه
۱٫محل استراحت و سرشار از شادی و نشاط
۲٫مکانی برای همزیستی مسالمت آمیز با سوسک و موش
کوئیز
۱٫امتحان ناگهانی استاد از دانشجو
۲٫لاف بزرگی که هرگز به تحقق نمی پیوندد
جزوه خوش خط دخترها
۱٫بمیرم از هیچ دختری جزوه نمیگیرم،من عادت دارم فقط جزوه خودمو بخونم
۲٫طلای کاغذی
تقلب
۱٫یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان
۲٫تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان
مشروط شدن
۱٫عمرا،من تو دبیرستان معدل کمتر از ۱۸ نداشتم
۲٫نمک تحصیل در دانشگاه
وام دانشجویی
۱٫کمک هزینه برای دانشجو
۲٫مثل مهریه میمونه کی داده کی گرفته
ازدواج دانشجویی
۱٫حرفش رو نزن من قصد ادامه تحصیل دارم
۲٫کو؟کجاس؟کسی رو سراغ داری برام؟؟
دانشجو
۱٫فردی که به دنبال علم آموزی و تولید علم است
۲٫ها ایی دانشجو که وگفتی ینی چه؟؟؟!!!!
هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است
حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.
در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود .البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند.
بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!
البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است!
تعداد صفحات : 2